مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷ - خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک
نام شهری گفت و زان هم درگذشت
رنگ روی و نبض او دیگر نگشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
جولقیی سربرهنه میگذشت
با سر بی مو چو پشت طاس و طشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲ - داستان آن پادشاه جهود کی نصرانیان را میکشت از بهر تعصب
صد هزاران مؤمنِ مظلوم کُشت
که پناهم دینِ موسی را و پُشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل
هر چه ذوق طبع باشد چون گذشت
بر نه آرد همچو شوره ریع و کشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۶ - ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن
آدمی را زین هنر بیچاره گشت
خلق دریاها و خلق کوه و دشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش
تا نشد پر بر سر دریا چو تشت
چونکه پر شد تشت در وی غرق گشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۳ - مژده بردن خرگوش سوی نخچیران کی شیر در چاه فتاد
چونک خرگوش از رهایی شاد گشت
سوی نخچیران دوان شد تا به دشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۳ - در معنی آنک من اراد ان یجلس مع الله فلیجلس مع اهل التصوف
سیل چون آمد به دریا بحر گشت
دانه چون آمد به مزرع گشت کشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره
از حدیث اولیا نرم و درشت
تن مپوشان زانک دینت راست پشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۷ - بقیهٔ قصهٔ مطرب و پیغام رسانیدن امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه باو آنچ هاتف آواز داد
بار دیگر گرد گورستان بگشت
همچو آن شیر شکاری گرد دشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۴ - صبر فرمودن اعرابی زن خود را و فضیلت صبر و فقر بیان کردن با زن
شوی گفتش چند جویی دخل و کشت
خود چه ماند از عمر افزونتر گذشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۰ - در نمد دوختن زن عرب سبوی آب باران را و مهر نهادن بر وی از غایت اعتقاد عرب
بهر گبر و مؤمن و زیبا و زشت
همچو خورشید و مطر نی چون بهشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را
نان برون راند آدمی را از بهشت
نان مرا اندر بهشتی در سرشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۳ - امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن کی پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما
زانک در الاست او از لا گذشت
هر که در الاست او فانی نگشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیهالسلام و تقاضا کردن یوسف علیهالسلام ازو تحفه و ارمغان
باز آن جان چونک محو عشق گشت
یعجب الزراع آمد بعد کشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۲ - اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمت خویش و امیری اهل دنیا خواستن و در فتنه افتادن
گر شود پر شاخ همچون خارپشت
شیر خواهد گاو را ناچار کشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - اول کسی کی در مقابلهٔ نص قیاس آورد ابلیس بود
خار خار دو فرشته هم نهشت
تا که تخم خویشبینی را نکشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد
چونک آن سبزیش رفت و خشک گشت
چون همان را میخورد اشتر ز دشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱ - حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق تعالی
پیش شیخ آمد که ای شیخ درشت
تو یقین دان که مرا استاد کشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس
بردهای از خویش و پیوند و سرشت
کردهای در چشم او هر خوب زشت