گنجور

عطار » اشترنامه » بخش ۸ - جدا شدن آدم و حوا از یكدیگر

 

زآب چشم او بسی دارو برست

ز آب چشم خود جهانی را بشست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

شاهباز آمد بدام او نشست

در کشید او دام و پایش هر دوبست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

چون کنم ای دل چو حکم یار هست

میشوم اینجایگه من پای بست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

هر دو پای شاهباز آنگه به بست

شاد و خرم بامداد از جای جست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

شاهباز جان دگر ناید بدست

گر بگریی خون، تو جای اینت هست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

این سخن غوّاص معنی دلست

از بحار لامکان آمد بشست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

در زمان نزدیک عیسی خوش نشست

گشت خاموش و لبان خود به بست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

کس نمیداند که این گور که است

لیک گوری سهمناک و بس مهست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

ناگهان دیدم که آن بد اصل جست

در پس پشت و دودست من به بست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

آورید اینجا که این گور منست

خیمه و خرگاه در اینجا به بست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

هرچه بینی دشمنش اندر پی است

هر چه نیک انگاری آنگه زان بدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

پادشاه اول و آخر حقست

پادشاه پادشاهان مطلق است

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

تو گواهی ده که عیسی بر حق است

هست روح اللّه وحی مطلقست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

شکر حق کرد و برو مالید دست

پیش آن قوم آنگهی شادان نشست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

آورید اقرار بر من از نخست

تا ازین پس کارتان آید درست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

حکم کرد او از ازل هرچه که هست

تا شود پیدا بجمله پای بست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

گر ترا سنگی زند معشوق مست

به که از غیری گهر آری بدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

مرگ حقست و قیامت هم حق است

این یقین است از خدا و مطلقست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

او ز نور و نور او نور حقست

هیچکس این سر نبیند مطلق است

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

جمله ذرّات از خود یکرهست

هر کسی بر وصف خود زان آگه است

عطار
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
sunny dark_mode