مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند
چون گذشت آن مجلس و خوان کرم
دست او بگرفت و برد اندر حرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
طبع من دیگر نگشت و عنصرم
تیغ حقم هم به دستوری برم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیهالسلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل
مدح این آدم که نامش میبرم
قاصرم گر تا قیامت بشمرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۱ - پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش
تا به پشت تو من ای کان کرم
چشم بگشایم بِچَه در بنگرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۵ - مضرت تعظیم خلق و انگشتنمای شدن
تو مگو آن مدح را من کی خورم
از طمع میگوید او پی میبرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنک جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبرهٔ وجود خود بیند تابهٔ کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابهها از رنگها بیرون آید سپید شود از همه تابههای دیگر او راستگوتر باشد و امام باشد
چونک نامحرم در آید از درم
پرده در پنهان شوند اهل حرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - دل نهادن عرب بر التماس دلبر خویش و سوگند خوردن کی درین تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
هرچه گویی من ترا فرمان برم
در بد و نیک آمدِ آن ننگرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - دل نهادن عرب بر التماس دلبر خویش و سوگند خوردن کی درین تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
سِر مپوشان تا پدید آید سِرم
امر کن تو هر چه بر وی قادرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۸ - پرسیدن پیغمبر صلی الله علیه و سلم مر زید را که امروز چونی و چون برخاستی و جواب گفتن او که اصبحت ممنا یا رسول الله
هل مرا تا پردهها را بر درم
تا چو خورشیدی بتابد گوهرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۷ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه کی کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم
گفت پیغامبر به گوش چاکرم
کو برد روزی ز گردن این سرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز
چاره آن باشد که خود را بنگرم
ورنه او خندد مرا من کی خرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز
او چو میخواند مرا من بنگرم
لایق جذبم و یا بد پیکرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸ - التزام کردن خادم تعهد بهیمه را و تخلف نمودن
گفت آبش ده ولیکن شیر گرم
گفت لا حول از توم بگرفت شرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع
تا خر از هر که بود من وا خرم
ورنه توزیعی کنند ایشان زرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع
من که را گیرم که را قاضی برم
این قضا خود از تو آمد بر سرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
کوهها بینی شده چون پشم نرم
نیست گشته این زمین سرد و گرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
همچو ماه و آفتابی میپرم
پردههای آسمانها میدرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
تا قیامت گر بگویم بشمرم
من ز شرح این قیامت قاصرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان
ماند گرچی گفت این را من خورم
تا چه شیرین خربزهست این بنگرم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۹ - دوم بار در سخن کشیدن سایل آن بزرگ را تا حال او معلومتر گردد
کان قندم نیستان شکرم
هم زمن میروید و من میخورم