×
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۹ - ستایش ملکالشعرا ارشدالدین
هیچ دانی ارشدالدین کز کف و طبع تو دوش
من چه شربتهای آب زندگانی خوردهام
آن ندانم تا تو چون پروردهای آن قطعه را
این همی دانم که من زان قطعه جان پروردهام
گرچه ایمانم بدان خاطر قوی بوده است و هست
[...]
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » صوفی که از مردان حق سخن میگفت و خطاب پیری به او
نه طعام هیچ ظالم خوردهام
نه کتابی را تخلص کردهام
عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۱ - المقالة السابعه
آیة الکرسی چو از برکرده ام
در دعا سر سوی عرش آورده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
گفت اگرچه هر چه گفتی کرده ام
همچو روز اولین در پرده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
این جوال از خوشه پر درکرده ام
روی سوی طفلکان آورده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقالة الثامنة عشر
من زنومیدی چنین افسرده ام
خفته درخاکی وخاکی خورده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقالة الثامنة عشر
روز و شب از درد این افسرده ام
می ندانم زنده ام یا مرده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
غم به در کن زآنکه من هم کرده ام
گفت چندین غم نه من آورده ام
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
من شراب از جام احمد خوردهام
گوی را از خلق عالم بردهام
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۴ - پشیمان شدن بلبل از عمر ضایع و در غفلت گذراندن
از که نالم زانکه من این کردهام
خویشتن را خویشتن آزردهام