مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیالتوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را
خفته از احوال دنیا روز و شب
چون قلم در پنجهٔ تقلیب رب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل
در یکی گفته که استادی طلب
عاقبتبینی نیابی در حسب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی
گر بود چوبین برو دیگر طلب
ور بود الماس پیش آ با طرب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود
طالعش گر زهره باشد در طرب
میل کلی دارد و عشق و طلب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۱ - طنز و انکار کردن پادشاه جهود و قبول ناکردن نصیحت خاصان خویش
مفلسان هم خوش شوند از زر قلب
لیک آن رسوا شود در دار ضرب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش
منبع حکمت شود حکمتطلب
فارغ آید او ز تحصیل و سبب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۰ - پا واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید
این زمین با سکون با ادب
اندر آرد زلزلهش در لرز تب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۳ - مژده بردن خرگوش سوی نخچیران کی شیر در چاه فتاد
درچنان ننگی و آنگه این عجب
فخر دین خواهد که گویندش لقب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۰ - اضافت کردن آدم علیهالسلام آن زلت را به خویشتن کی ربنا ظلمنا و اضافت کردن ابلیس گناه خود را به خدای تعالی کی بما اغویتنی
بحث عقل و حس اثر دان یا سبب
بحث جانی یا عجب یا بوالعجب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۹ - باز گفتن بازرگان با طوطی آنچ دید از طوطیان هندوستان
بسته درهای موالید از سبب
چون پشیمان شد ولی زان دست رب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۸ - در بیان این حدیث کی ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها
روز بارانست میرو تا به شب
نه ازین باران از آن باران رب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۹ - قصهٔ سوال کردن عایشه رضی الله عنها از مصطفی صلیالله علیه و سلم کی امروز باران بارید چون تو سوی گورستان رفتی جامههای تو چون تر نیست
جامههاات میبجویم در طلب
تر نمییابم ز باران ای عجب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست، کوههای بلند و دریاهاست»
نفع باران بهاران بوالعجب
باغ را باران پاییزی چو تب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن
مطربی کز وی جهان شد پر طرب
رسته ز آوازش خیالات عجب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۴ - در خواب گفتن هاتف مر عمر را رضی الله عنه کی چندین زر از بیت المال به آن مرد ده کی در گورستان خفته است
ترک و کرد و پارسیگو و عرب
فهم کرده آن ندا بیگوش و لب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۰ - قصهٔ خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشته بود و نظیر خود نداشت
هم عجم هم روم هم ترک و عرب
مانده از جود و سخااش در عجب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخنها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد
هم تو ماری هم فسونگر این عجب
مارگیر و ماری ای ننگ عرب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۱ - در بیان آنک موسی و فرعون هر دو مسخر مشیتاند چنانک زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات کردن فرعون بخلوت تا ناموس نشکند
باز با خود گفته فرعون ای عجب
من نه در یا ربناام جمله شب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - دل نهادن عرب بر التماس دلبر خویش و سوگند خوردن کی درین تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
در دل مؤمن بگنجم ای عجب
گر مرا جویی در آن دلها طلب