گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷

 

عاشقم بر لعل شکرخای تو

فتنه‌ام بر قامت رعنای تو

ماه بر راه اوفتاد از روی تو

سرو شرمنده شد از بالای تو

پوست در تن خشک دارم همچو چنگ

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

باز افتادیم در سودای تو

از نشاط آن رخ زیبای تو

دستمان گیر الله الله زینهار

زان که بنهادیم سر در پای تو

باز ما را جاودان در بند کرد

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

تا بدیدم زلف عنبرسای تو

وان خجسته طلعت زیبای تو

جان‌و دل نزدت فرستادم نخست

آمدم بی‌جان و دل در وای تو

بی دل و بی‌جان ندارد قیمتی

[...]

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲

 

ای قبای حسن بر بالای تو

مایهٔ خوبی رخ زیبای تو

یاد زلفت برد آب روی صبر

آتش غم گشت خاک پای تو

صد هزاران دل به غوغا برده‌ای

[...]

انوری
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۹

 

آنچه با من می‌کند سودای تو

می‌کشم چون نیست کس همتای تو

با خیالی آمد از خجلت هلال

پیش بدر عارض زیبای تو

بر گشاید کار هر دو کون را

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰

 

ای دلم مستغرق سودای تو

سرمهٔ چشمم ز خاک پای تو

جان من من عاشقم از دیرگاه

عاشق یاقوت جان افزای تو

مانده کرده عالمی دل دیده را

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان

 

چون بگردد از دو گیتی رای تو

دست ذوالقرنین آید جای تو

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رستخیز

 

ای تنورستان غفلت جای تو

کردهٔ مطلوب سر تا پای تو

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد

 

گر کسی از خواجگی و جای تو

با تو عیب تو بگوید وای تو

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت مردی که در کوه چین سنگ شد

 

ور درین ره بازمانی وای تو

گم شود در نوحه سر تا پای تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه

 

تا قلم بشکافت از آلای تو

چون قلم در خط شد از سودای تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - فی معراج النبی صلی الله علیه و اله و سلم

 

ای برون هر دو عالم جای تو

هر دو عالم چیست خاک پای تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش شانزدهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

باز بر پیوند سر تا پای تو

تا توانی مرد ور نه وای تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقالة الثامنة عشر

 

بر دل مستم دری بگشای تو

سوی مقصودم رهی بنمای تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

بندگی چون نیست بر بالای تو

خیز با سر شو که نیست این جای تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و الثلثون

 

ای ورای جسم وجوهر جای تو

در طهارت نیست کس بالای تو

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲ - نعت سید عالم علیه السلام

 

ای ورای جسم و جوهر جای تو

هر دوعالم هست خاک پای تو

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پرده‌بازی او

 

این رموز از سرّ دل بگشای تو

خویشتن را بیش ازین منمای تو

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پرده‌بازی او

 

هست مزدور تو هفت اعضای تو

می‌پزند اینها چو تو سودای تو

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۷ - حكایت

 

ای تمامت غرقهٔ دریای تو

در همی جویند از سودای تو

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode