آب لب خندان شیرین باز کن

قصه ی فرهاد و شیرین ساز کن

گریه آمد نوح را آواز کن

کز پی توفان سفینه ساز کن

طوطئی ای جان من پرواز کن

رو به هندستان عز و ناز کن

ساز راه ارمنیه ساز کن

همرهان راه را آواز کن

بارگاه پادشاهی ساز کن

طرح ایوان و رواق آغاز کن

یک زمان بنشین و با ما راز کن

عقده‌ای در رشته دارم باز کن

رو نمازی این چنین آغاز کن

خانهٔ دین را عمودی ساز کن

جامهٔ احرام در بر ساز کن

بابِ دل ز اللّه اکبر باز کن

ساز و برگی از شهادت ساز کن

اَشْهَدُ اَنْلا اله آغاز کن

نو عروسا تار گیسو باز کن

مو کنان آهنگ ماتم ساز کن

میزبانا چشم خونین باز کن

کن وداع ما و خواب ناز کن

پرده از اسرار این سرباز کن

با من افسرده‌اش دمساز کن

بلبل استی در چمن پرواز کن

نغمه ئی با هم نوایان ساز کن

بسته در ها را برویم باز کن

خاک را با قدسیان همراز کن

محبس تن بشکن و پرواز کن

این نخ پوسیده از پا باز کن