گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - صاحب ناصرالدین را مدح گوید

 

ای سرافرازی که از یک سعی تو

پای محکم کرد ملک و سر فراخت

جز تو از ارکان دولت فتح را

تا بدین غایت کسی آلت نساخت

حق سلطان این چنین باید گزارد

[...]

انوری
 

عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا

 

مهرهٔ انجم ز زرین حقه ساخت

با فلک در حقه هر شب مهره باخت

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » پرسش مرغان » پرسش مرغان

 

با جمالش عشق نتوانست باخت

از کمال لطف خود آیینه ساخت

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

شیخ ما گرچه بسی در دین بتاخت

از کهن گبریش می‌نتوان شناخت

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست

 

چون نماندش هیچ، با هیچی بساخت

هرچ دستش داد در هیچی به باخت

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » گفتار یوسف همدان دربارهٔ عالم وجود

 

چون شناسی کار، چون بتوان شناخت

بوک بتوانی شناخت و کار ساخت

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » پند ارسطاطالیس بر اسکندر هنگام مردن او

 

پیش سیمرغ آن کسی اکسیر ساخت

کو زفان این همه مرغان شناخت

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۷

 

هر که او خود را فنا کلی شناخت

اندر آن جائی بقانی کل بساخت

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۹ - موعظه در وصیت نمودن بمتابعت نبی و ولی و تنبیه اهل غفلت

 

هر که بغض اولیا را ورد ساخت

کی کند در راه معنی او شناخت

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

قدر مردم نیز هم باید شناخت

مردمان را باید از پرسش نواخت

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

هر که حق را با رسول او شناخت

غیر را از باطن خود دور ساخت

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری

 

خانه‌ها و جایها بسیار ساخت

خود چه حاصل چون کسی را کم نواخت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

مرد دنیا بود با دنیا بساخت

دین خود در شیوهٔ دنیا بباخت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

پیش ازین از ناسپاسی میگداخت

قدر آن کز پیش بود اکنون شناخت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۱ - المقالة الثامنة و العشرون

 

جمله را در کار تو خواهند باخت

تا ابد با کار تو خواهند ساخت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

هرچه بودش در ره معشوق باخت

وز دو گیتی با غم معشوق ساخت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

یک نمد پاره که از وی جامه ساخت

آن نگه داشت و دگر جمله بباخت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱ - المقالة الاربعون

 

هر نفس در صد جهان خواهند تاخت

در تماشای تو جان خواهند باخت

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

دام گاه جسم ودل از عقل ساخت

عشق بازی با چنین دامی بباخت

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode