گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

با رخ خوبت که وَرد بوستان خرّمی ست

حور اگر دعویّ رعنایی کند ناآدمی ست

بخت بد بنگر که می پوشد ز من راز تو دل

در میان ما و او با آنکه چندین محرمی ست

دل نشاید بست بر عهد بتان بی وفا

[...]

خیالی بخارایی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۵

 

بندگی با معرفت خاص حضور آدمی‌ست

ورنه اینجاسجده‌ها چون سایه یکسر مبهمی‌ست

با سجودت از ازل پیشانی‌ام را توأمی‌ست

دوری اندیشیدنم زان آستان نامحرمی‌ست

آه از آن دریا جدا گردیدم و نگداختم

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode