گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

دل ز انعامت، مها، با التفاتی قانع است

دیده در ماهی اگر بیند، رخت خوش طالع است

گر برفت از شوق رویت دل ز دستم، باک نیست

دل برفت و جان برفت و عقل و دین خوش قانع است

نقطه خالش به رخ منشور حسن است و نشانست

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

دیده در عمری ز رویت با خیالی فائع است

عمر کان بگذشت بی روی نو عمری ضابع است

جان که رفت از پیش ما خواهد به آن لب باز گشت

چون به اصل خویش هر چیزی که بینی راجع است

نقطه خال و خطت آبات حسنند و جمال

[...]

کمال خجندی
 
 
sunny dark_mode