گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت

اشک خون کردم ز غم چون بر من از عمدا گذشت

من ز غم رفتم ولی ترسیدم از نظاره‌ای

کاندرین ساعت برین ره حور یا حورا گذشت

گفت خورشید خرامان دیدم و ماه سما

[...]

سنایی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

بعد چندین انتظار آن مه به خاک ما گذشت

گرچه درد انتظار از حد گذشت اما گذشت

روز شب گردد ز تاریکی اگر بیند به خواب

آن چه بی‌خورشید روی او ز غم بر ما گذشت

از رهی آزاده سروی خاست کز رفتار او

[...]

محتشم کاشانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

بی تو دوشم در درازی از شب یلدا گذشت

آفتاب امروز چون برق از سرای ما گذشت

نیش خاری نیست کز خون شکاری سرخ نیست

آفتی بود این شکارافکن کزین صحرا گذشت

شوکت حسنش کسی را رخصت آهی نداد

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۷

 

در بهار نوجوانی هر که از صهبا گذشت

بی توقف می تواند از سر دنیا گذشت

مرکز پرگار حیرانی است چشم آهوان

تا کدامین لیلی خوش چشم ازین صحرا گذشت

گل ز خجلت شد گلاب و بلبل از غیرت کباب

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۸

 

همت مردانه ما از می حمرا گذشت

کشتی ما با دهان خشک ازین دریا گذشت

تنگنای جسم بر ما زندگی را تلخ داشت

در فشار قبر، ایام حیات ما گذشت

در کهنسالی جوان شد هر که ترک می نکرد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۹

 

می توان با همت سرشار از دنیا گذشت

موج با این شهپر توفیق از دریا گذشت

هر سر خاری دم از شمع تجلی می زند

تا کدامین آتشین رخسار ازین صحرا گذشت

یک شرر تخم محبت در دل شیرین نکاشت

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

سهل باشد همت ساقی، گر از مینا گذشت

همچو کشتی می توان لب تشنه از دریا گذشت

می دهد امروز دورانش به یاد حادثات

آنچه خواهد آرزویش در دلم فردا گذشت

طغرای مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذشت

ناقه مجنون نه روزی از همین صحرا گذشت؟

گر جفایی آید از ارباب دنیا بر دلت

بگذران، چون عاقبت می‌باید از دنیا گذشت

غنچه بر روح قدح خندید کامشب در چمن

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت

آتش از خس نگذرد هرگز چنین کز ما گذشت

هرچه با زلف تو می‌ماند دل از کف می‌برد

روز عمرم در تمنای شب یلدا گذشت

خاک بادا بر سرم گر نام عریانی برم

[...]

قدسی مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶

 

دی به خاطر یاد آن گیسوی مشک‌آسا گذشت

امشب از سودای او طرفه شبی بر ما گذشت

هر سر خاری به مجنون ناز دیگر می‌کند

ناقة لیلی مگر امروز ازین صحرا گذشت؟

اشک بی‌لخت جگر ناید به سوی دامنم

[...]

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶

 

تا عرقناک از چمن آن شوخ بی‌پرواگذشت

موج خجلت سرو را چون قمری از بالاگذشت

وای بر حال کمند ناله‌های نارسا

کان تغافل پیشه از معراج استغناگذشت

ما به چندین‌کاروان حسرت‌کمین رهبریم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۸

 

یأس مجنون آخر از پیچ و خم سودا گذشت

با شکستی ساخت دل کز طرهٔ لیلا گذشت

غفلت ما گر به این راحت بساط ‌آرا شود

تا ابد نتوان به رنگ صورت از دیباگذشت

هم در اول باید از وهم دو عالم بگذری

[...]

بیدل دهلوی
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » در رثاء جمیل صدقی‌الذهاوی

 

شد ذهاوی خسته‌ و زاین دهر پرغوغا گذشت

دست‌افشان پای کوبان از سر دنیا گذشت

بود عمری سرگران از زحمت غوغای دهر

زبن سبب پیرانه سر زین دهر پرغوغا گذشت

برگ امیدش ز دل‌ها چون شقایق زود ریخت

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode