گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۷۶

 

رحم کردن بر ستمکاران، ستم بر عالمی است

پنبه بر داغ پلنگ خشمگین بیجا منه

دست خالی بر دل محتاج می باشد گران

چون نداری خرده زر، دست بر دلها منه

روح قدسی را مکن صائب اسیر آب و گل

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۷۷

 

بی تأمل بر بساط پاکبازان پا منه

تا نشویی دست از جان پای در دریا منه

قسمت صیاد از صید حرم دل خوردن است

امن می خواهی، ز حد خویش بیرون پا منه

چون نداری ترجمانی همچو عیسی در کنار

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۴

 

ای که عاشق نیستی پا در حریم ما منه

آب از جو می‌خور و لب بر لب دریا منه

گر دل سنگین نداری در درون مجنون مشو

گر نباشی کوه پا در دامن صحرا منه

گر نبینی آتشی در خود به خاک ما میا

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode