گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۲

 

تا نظر بر شوخی من نرگس خودکام داشت

چشمهٔ آیینه موج روغن بادام داشت

باد دامانت غبارم را پریشان‌کرد و رفت

سرمه‌ام درگوشهٔ چشم عدم آرام داشت

عالمی را صید الفت کرد رنگ عجز من

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۳

 

سادگی دل را اسیر فکرهای خام داشت

تا تحیر بود در آیینه عکس آرام داشت

گر نمی‌بود آرزو تشویش جانکاهی نبود

ماهیان را تشنهٔ قلاب حرص کام داشت

از ادای ابرویت لطف نگه فهمیده‌ایم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴

 

شب‌ که جوش‌ حسرتی ‌زان نرگس‌ خودکام داشت

چشمهٔ آیینه موج روغن بادام داشت

یاد آن شوقی‌که از بیطاقتیهای جنون

دل تپیدن نیز در راهت شمار گام داشت

پختگی در پردهٔ رنگ خزا‌نی بوده است

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode