گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی

دیدمت یکبار، از آن شد کار دل یکبارگی

مونسم شب‌های تنهایی جز اندوه تو نیست

وای بر حال کسی کش غم کند غمخوارگی

ای طبیب دردمندان، رحمتی فرما، که من

[...]

امیر شاهی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۰۶

 

چاره از من می کند پرهیز از بیچارگی

غم به گرد من نمی گردد ز بی غمخوارگی

چاره این چاره جویان را مکرر کرده ام

امتحان از دردمندی ها همان بیچارگی

نیستم بر خاطر صحرا گران چون گردباد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode