گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

دلبرا، عمریست تا من دوست می دارم ترا

در غمت می سوزم و گفتن نمی یارم ترا

وای بر من کز غمت می میرم و جان می دهم

واگهی نیست از دل افگار بیمارم ترا

ای به تو روشن دو چشم گر درآری سر به من

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴

 

سخت می‌خواهم که در آغوشِ تنگ آرم ترا

هر قدر افشرده‌ای دل را، بیفشارم ترا

عمرها شد تا کمندِ آه را چین می‌کنم

بر امیدِ آن که روزی در کمند آرم ترا

از لطافت گرچه ممکن نیست دیدن روی تو

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode