گنجور

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۸ - در مدح حضرت موسی بن جعفر(ع)

 

ای ز شور نشئه دنیای فانی سرگران

سرگران از ساغر سودای صهبای جهان

از جهالت سود را بنموده سودا با زیان

بشنوی تا الرحیل همرهان از کاروان

کن علاج گوش هوش خویش از رنج صنم

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۹ - در مدح حضرت امیرالمومنین(ع)

 

شام هجران است ای دل دیده امید دار

ای جگر خون شو ز جوی دیده خونبار بار

گریه کن ای چشم چون ابر بهاران زار زار

همچو من ای ناله نالان باش و بر گو یار یار

عاقبت گشتم ز هجر آن بت فرخار خوار

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۴ - در مدح ماه بنی‌هاشم حضرت عباس(ع)

 

ای که ناورد دلیران را ندیدی در نبرد

چهره‌ات از جمله شیران نگردیده زرد

خواهی ار بینی به دوران سپهر لاجورد

کیست هنگام جدل در وقعه ابطال مرد

بین به جنگ قوم کوی مردی عباس را

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۰ - در استغاثه به حضرت امام زمان ارواح العالمین له الفداء

 

ای دل غمگین به حال خویش حیرانی چرا؟

با همه جمعیت خاطر پریشانی چرا؟

ز انقلاب عرصه امکان هراسانی چرا؟

همچو بوتیمار سر اندر گریبانی چرا؟

غافلی کاین دردهای بی‌دوا درمان تست

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۳ - مصیبت حضرت امیرالمومنین(ع)

 

چون وصی و جانشین احمد ختمی مآب

کرد از شمشیر بن ملجم محاسن را خضاب

ساخت قلب ماسوی را در عزای خود کباب

رهسپار ملک جنت گشت زین دیر خراب

شعله بر جان حسین افروخت چون قلب حسن

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۰ - در مصیبت غریب الغربا(ع)

 

قبله هفتم رضا چون ار مدینه در بدر شد

عازم ملک خراسان خسرو جن و بشرشد

حضرت روح‌الامین در عرش اعلی نوحه‌گر شد

احمد مرسل به جهت دل غمین و دیده‌تر شد

آسمان گفتا تقی از جور مامون بی‌پدر شد

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۴ - در مدح صدیقه طاهره سلام الله علیها

 

باز شد جبریل عرفان مرکز دل را نزیل

ز آسمان عزم راسخ بهر اثبات و دلیل

در وجوب مدحت محبوبه رب جلیل

بدر افلاک جلالت صدر احفاد خلیل

شمه ایوان عصمت بضعه خیرالانام

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱ - کتاب التضمین والمصائب

 

گفت شاه تشنه‌کامان بر سر میدان عشق

بر سر بازار جانبازان منم سلطان عشق

وه چه خوش لذت بود در باده رخشان عشق

بس که بنشسته است تا پر بر تنم پیکان عشق

طایر پران شدم از طایر پران عشق

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - همچنین

 

ای غمگین تو را با شادی دوران چکار

صید شمشیر اجل را با لب خندان چکار

مشت خاکی را به کبر و کنینه و طغیان چکار

واله و آشفته را کفر و با ایمان چکار

مردم دیوانه را با شحنه و سلطان چکار

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۴ - و برای او فی النصیحه

 

گوش کن ای مست غفلت تا که هشیارت کنم

تا به کی در خواب خواهی ماند بیدارت کنم

شربتی از داروی اسرار در کارت کنم

تا علاج خستگی از طبع بیمارت کنم

پیشتر از آنکه صید چنگل دوران شوی

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۷ - و برای او

 

دوش با جسمی پر از اندوه جانی پر ملال

برگزیدم خلوت دل چون برون از قیل و قال

ناگهان شد مرغ روحم همره کبک خیال

سوی معراج تفکر هر دو بگشودند بال

وه چه معراجی که در یک پله‌اش بس ماه و سال

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۸ - موعظه

 

از قضا روزی مرا شد سوی قبرستان گذار

دیدم اندر خواب حسرت خفتگان بی‌شمار

گلشنی اما ز تاراج فنا اندر خزان

گلستانی خوش ولی پژمرده‌ اندر نوبهار

هر طرف زیبارخی شمشاد قد عناب لب

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۴ - تاریخ مرحوم میرزا زین العابدین روضه خوان

 

چون جناب قدوه الامجاد فخرالذاکرین

شد به باغ خلد نزد آل یاسین همنشین

کلک (صامت) بهر تاریخ وفات او نوشت

کرد حق یک سر به جنت جای زین‌العابدین

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۸ - ماده تاریخ

 

داد کز بیداد کردون وز جفای آسمان

نیست یک دم خاطری آسوده از کید جهان

راحت دنیا غم است و عشرت او ماتم است

شادیش در پی عزا باشد بهارش را خزان

سال و مه دارد خیال کشتن خرد و بزرگ

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۰ - و برای او

 

مرد گر در پیش زن ببرتبه شد عارش کم است

پیش پا افتد هر آن سنگی که مقدارش کمست

رفته رفته زن شود بر پشت آن شوهر سوار

ریش او را گیرد و گوید که سربارش کم است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۳ - نوحه دیگر

 

جان بابا تشنگی زد شعله بر جان العطش

ای پدر جان العطش

تشنه‌کامی کرده حالم را پریشان العطش

ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش

یک مسلمان نیست تا آبی رساند بر لبم

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

ای صبا برگو به خاتون جنان اندر جنان با غم و آه و فغان

کی به جنت سرور و سر خیل خیرات حسان از جفای آسمان

شاه دین بی‌یاور است بی‌پناه و لشکر است

نور عینت با گلوی تشنه زیر خنجر است

شاه دین بی‌یاور است

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۳۲ - نوحه دیگر

 

الظلمیه الظلمیه امت بیدادگر

سر بریدند از تن نوباوه خیرالبشر

ای شه بی‌سر حسینم سبط پیغمبر حسینم

شافع محشر حسینم بی‌کس و یاور حسینم

آنکه بودی گمرهان را بعد پیغمبر دلیل

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۲ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت علی اصغر

 

تا توانی ای دل از وضع جهان بنما کنار

کاین عجوز دهر هر دم فتنه آرد بکار

چون عروسان خویش را ر جلوه می‌دارد ولی

کینه جوزالی بود مکار و زشت و نابکار

تو گمان داری که این شهد است نوشی روز و شب

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۶ - فی المرثیه

 

یا حسین ای جان فدای نام غم‌افزای تو

کرده ما را دل کباب اندوه جان‌فرسای تو

چون به راه حق برای شیعیان سر داده‌ای

ای سر ما شیعیان قربان خاک پای تو

کاش می‌شد جسم ما از تیغ بران چاک چاک

[...]

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode