گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰

 

خاکساری مشرب و افتادگی دین من است

بالش خارای من از خواب سنگین من است

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

آنکه می گرید به حالم چشم خونین من است

وانکه بردارد سرم از خاک بالین من است

قامتش را کی ز آغوش نظر بیرون کنم

چون پری در شیشه پنهان جان شیرین من است

می کند تسلیم بر شاخ گلم از راه دور

[...]

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode