گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲

 

داغ رسوایی خدادادست منصور مرا

هست تمغای تجلی لاله طور مرا

در تلاش خاکساری دارم آتش زیر پا

گر سلیمان جا به دست خود دهد مور مرا

حد شرعی، مست بی حد را نمی آرد به هوش

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳

 

نیست ظرف باده توحید، مخمور مرا

می کند حلاجی این می مغز منصور مرا

مستی بلبل به ایام خزان خواهد فتاد

گر به این عنوان بهار افزون کند شور مرا

در کف آیینه چون سیماب باشد بی قرار

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode