گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۳

 

هر که خار آرزو در دیده دل بشکند

بی تردد پای در دامان منزل بشکند

از هجوم آرزو جای نفس در سینه نیست

سخت می ترسم که آخر شهپر دل بشکند

با دوصد بند گران عالم زما پرشور شد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۴

 

از نزاکت رنگ اگر بر چهره گل بشکند

خار از بیطاقتی در چشم بلبل بشکند

نخل ماتم می دهد سامان برای خویشتن

هر که شاخی از گلستان بی تأمل بشکند

نیست از آتش عنانی در بساط نوبهار

[...]

صائب تبریزی
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵ - بازار سنبل

 

ترک من، چون حلقهٔ مشکین کاکل بشکند

لاله را دلخون کند، بازار سنبل بشکند

ور خرامان سرو گلنارش کند میل چمن

سرو را از پا در اندازد، دل گل بشکند

تا هلال ابروی جانان ز چشمم دور شد

[...]

شاطر عباس صبوحی
 
 
sunny dark_mode