گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری

 

روم و گرجستان بفرمان منوچهر آورد

هند و ترکستان بزیر حکم نوشروان کند

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری

 

او بتخت ملک ایران بر نشیند در سطخر

کهترین فرزند خود را مهتر آران کند

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری

 

ملک او را از زوال ایمن همی گردون کناد

جان او را از فنا ایمن همی یزدان کند

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری

 

شاد بنشیند بکام دل بر ایوان شهی

وز فروغ روی خویش آراسته ایوان کند

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

شکر لؤلؤ نمایست آن لب رامش فزای

گر میان شکر اندر چشمه کوثر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

اندر آن بالا و روی او پدید آید همی

آنکه در کشمیر باشد و آنکه در کشمر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

گر ببوئی آن دو زلف و گر ببوسی آن دو لب

جاودان در کام عمرت عنبر و شکر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

چنبری شد پشت من زان زلف کو بر برک گل

گاه چون زنجیر باشد گاه چون چنبر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

بنگر آن چشم سیه وان غمرکان دلگداز

گر ندیدی نرکسی کش برگها خنجر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

گرش بیند هر زمانی خون رود از دیده هاش

آن کسی کش آرزوی آن پری پیکر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

تا بود بیجاده بی دلبند آن گوهرنمای؟

جزع من دایم ز بهران گهر گستر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

دل ربودی ای پسر زنهار طمع جان مکن

زآنکه جان دیگر نباشد گرچه دل دیگر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

گرچه ترسانی مرا بر بردن جان زان دو چشم

کاین دل من زو همیشه معدن اخکر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

گر مرا بی جان کنی در تن بجای جان مرا

مهر جان افزای خورشید جهان جعفر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

آن خداوند خداوندان و تاج سروران

آنکه نعل پاره او تاج هر سرور بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

مرد نیک اختر شود در خدمت او هیچکس

سوی او ناید بخدمت تانه نیک اختر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

گر عیان گردد سراسر بر تو پنهان فلک

همتش از جمله برتر بر تو پیداتر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

زانکه شاه از کشتن زن ننگ دارد روز جنگ

آنکه در جوشن بود خواهد که در چادر شود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

از پسر زادن بر ایشان شادییی بد پیش از این

شادمانیشان کنون از زادن دختر بود

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

گر بمیرد مؤمنی بی مهر او پیش خدای

روز محشر سر فکنده تر ز هر کافر بود

قطران تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode