قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح ابوالیسر سپهدار اران
هرکه او را میل خاطر سوی ارزانی بود
او برنج و خواری ارزانی و ارزانی بود
من بچشم یار از آن خوارم که ارزان یافتست
چون ببینی خواری هرچیز ز ارزانی بود
بر جفای صد شبش ناید پشیمانی شبی
[...]

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
شرم بردار از میان و جام می بر دست گیر
بند بگشا از میان و لب ز خندیدن مبند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
گر مرا بی بند خواهی بند بگشا از میان
ور مرا بی گریه خواهی شاد بنشین و بخند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
سرخ می مانا بجام زر همیدادی مرا
آن لب و می مر مرا اندیشه ای در دل فکند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
کاین چرا آمد برون زو لفظهای همچو زهر
وان چرا چون زهر کرده حرفهای همچو قند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
حرف چندین در جهان یکشب نشد آن غمگسار
فرق چندین در میان یک شب نشد آن دلپسند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
بهر این خواهم لب جام و لب جانان بهم
تا بود گردد دلم دائم ز شادی دستبند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
مار کردار است زلفت زان قبل شد پیچ پیچ
کژدم آئین است جعدت زین سبب شد بند بند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
دل زبون دارم ز مهر رویت ای ماه آنچنانک
دشمنان دارند جان از بیم شاه شیر بند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
خسرو توران و ایران میر میران بوالحسن
آن چو خسرو بر سریر و آن چو بهمن بر سمند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
تیره باشد پیش روشن رای او روز سپید
پست باشد پیش عالی قدر او چرخ بلند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
کیقباد ار مانده بودی مهر او جستی بجان
زرد هشت ارزنده بودی مدح او خواندی بزند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
کافران زو پند نشنیدند بسپردند جان
برگزید از بیم او کافرستان امروز پند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
گاه بخشیدن ندارد رأی او روی و ریا
گاه کوشیدن ندارد طبع او دستان و فند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
لشگری را کشت کو را مرگ نتوانست کشت
قلعه ای را کند کو را چرخ نتوانست کند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
ز آتش شمشیر او دارند جان در تن چنانک
هست نالان و طپان مانند بر آتش سپند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
لشگر فضلون همانجا شد فکنده کز قضا
شاه خصمان را فکند و خصم یاران را فکند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
بد رسد گویند شاهان را ز دستوران بد
جز کنون این داستان را کس نیابد دلپسند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
ای جهانت پیشکار ای روزگارت زیر دست
ای سپهرت رهنما ای کردگارت یارمند

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
باد هر روزیت عید و فتح بادت زین سپس
سوی کس بی نامه های فتح نفرستی نوند
