گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳۶

 

سر گرانیهای او را از من حیران مپرس

وزن کوه قاف را از پله میزان مپرس

ذکر وحشت، داغ وحشت دیدگان را ناخن است

یوسف بی جرم را از چاه و از زندان مپرس

شور بحر از لوح کشتی می توان چون آب خواند

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode