گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۹

 

شکوه نقصان داشت فصلی از میان انداختم

نرخ ارزان بود کالا در دکان انداختم

از کفم سررشته گفتار بیرون رفته بود

هر گره کز دل گشادم بر زبان انداختم

تا مگر این بخت سرکش زودتر جایی رسد

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۲۵

 

گفتگوی عشق را من در میان انداختم

طرح جوهر من به شمشیر زبان انداختم

نامی از شور محبت بر زبانها مانده بود

این نمک من در خمیر خاکیان انداختم

داشت بردورهدف جولان خدنگ اهل فکر

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۴۹

 

شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم

بی نشان تیری به آن تاریکدان انداختم

بس که گردیدم به شرح بینوایی مضطرب

آنچه اصل مدعا بود از میان انداختم

همچو شمع از سوزناکیهای حرف اشتیاق

[...]

طغرای مشهدی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

بی‌تو خود را بس که از تاب و توان انداختم

بار هستی بود بر دوشم گران، انداختم

هر نهالی از فغانم گشت نخل ماتمی

در گلستانی که طرح آشیان انداختم

رهروان عشق را داغ از سرشگ افتاده بود

[...]

طبیب اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

در قفس خود را بیاد آشیان انداختم

ناله سر کردم که آتش در جهان انداختم

با کمال ناامیدی، حرف وصل یار را

آنقدر گفتم، که خود را در گمان انداختم

مطرب از فرهاد و مجنون، حرف عشقی میزند

[...]

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode