گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۶۱

 

از ز دردت خستگان را بوی درمان آمده

یاد تو مر عاشقان را راحت جان آمده

صد هزاران عاشق سر گشته بینم بر امید

در بیابان غمت الله گویان آمده

سینه ها بینم ز سوز هجر تو بریان شده

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - این قصیدهٔ را تحفة الحرمین و تفاحة الثقلین خوانند در کعبهٔ معظمه انشاد کرده و پیش حظیرهٔ مقدس پیغمبر اکرم به عرض و اتمام آورده است

 

صبح خیزان بین به صدر کعبه مهمان آمده

جان عالم دیده و در عالم جان آمده

آستان خاص سلطان سلاطین داده بوس

پس به بار عام پیش صفهٔ مهمان آمده

کعبه برکرده عرب‌وار آتشی کز نور آن

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۴ - مطلع دوم در وداع کعبه

 

الوداع ای کعبه کاینک وقت هجران آمده

دل تنوری گشته و زو دیده طوفان آمده

الوداع ای کعبه کاینک مست راوق گشته خاک

زانکه چشم از اشک میگون راوق افشان آمده

الوداع ای کعبه کاینک هفته‌ای در خدمتت

[...]

خاقانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۲۳ - یمدح السلطلان السلاطین قهرمان الماء و الطین جمال الدولة و الدین شیخ ابواسحق

 

اهل دل را بین پیام از کوی جانان آمده

جان عالم را نوید از عالم جان آمده

صادقانرا صبح اومید از افق طالع شده

عاشقانرا مدت هجران بپایان آمده

تنگدستان پریشان حال محنت دیده را

[...]

خواجوی کرمانی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مدح شاه شیخ ابواسحق

 

ای جهان را وارث ملک سلیمان آمده

آسمانت چون زمین در تحت فرمان آمده

هرچه مقدور قدر بد قدرتت قادر شده

هرچه دشوار قضا پیش تو آسان آمده

در ز دریا بر در جود تو زنهاری شده

[...]

عبید زاکانی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۵

 

ای جمال روی تو خورشید تابان آمده

وی دو زلف مشکبویت عنبرافشان آمده

در شعاع روی تو دل واله و حیران شده

جان بسودای سر زلفت پریشان آمده

در خم هر موی تو پیداست زنار و صلیب

[...]

اسیری لاهیجی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۲

 

کیست این از روی رعنایی به جولان آمده

کرده بر هرکس نظر بر خویش نازان آمده

در صفا چون صبحدم در تازه رویی چون بهار

صد گلستان سنبل و گل در گریبان آمده

دمبدم می گردد از نظاره عالم محوتر

[...]

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - این ترکیب بند حین وداع و معاودت از مکه معظمه به هندوستان به طرز عرفای موحد در نعت حضرت سید المرسلین مذیل به اسم ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان بن بیرام خان گفته شده

 

مطرب مستم ز خلوتگاه سلطان آمده

سرخوش از احسان شده با خود به الحان آمده

شعله گردم ولی از خار وادی خاسته

سوخته ابرم ولی بر کعبه گریان آمده

وادی از دنبال من گه بر کتف بگریسته

[...]

نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در تهنیت نوروز و مدح شاه جهان

 

ای بصورت پادشاه پادشاهان آمده

وز ره معنی بعالم قطب دوران آمده

گوهر از رشک کلامت می درد بر خویشتن

زان صدف را جبه دایم بی گریبان آمده

تا نسیمی از قبولت بر گلستانها وزید

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۹

 

نوبهارست این به احیای گلستان آمده؟

یا قیامت بر سر خاک شهیدان آمده

این لطافت نیست در باد بهاران، یوسف است

در لباس بوی پیراهن به کنعان آمده

اینقدر شوخی ندارد برق جانسوز بهار

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode