گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - و قال ایضآ یمدح الصّاحب المعّظم نظام الدّین محمّد طاب ثراه و یصف الدّوات

 

چیست آن دریا که دارد در دل کشتی مقام

ماهیش بر خشک لیکن جزر و مدّش بر دوام

قعر این دریا گل تیره ست و آب او سیاه

و اندرو هم بیم جان خلق و هم اومید کام

عقدهای گوهر آرد زو برون غوّاص او

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۳

 

می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام

در جبینش آفتاب و در یمینش جام جام

می خرامد بخت ما کو هست نقد وقت ما

مشنو ای پخته از این پس وعده‌های خام خام

جاء نصر الله حقا مستجیبا داعیا

[...]

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

یارب آن روی است یا صبح است یا ماه تمام

یارب آن زلف است یا شام است یا از مشک دام

نی نه صبح است و نه شام است آن رخ زیبا و زلف

روی و زلف او کدام و صبح و شام آخر کدام

لعل گویا کی گشاید غره رومی چو صبح

[...]

مجد همگر
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٢١

 

قدوه اهل کرم ای زبده آزادگان

اکرم الاخوان شهاب الدین که بادی دوستکام

از ره چاکر نوازی قصه ئی اصغا نمای

کرده از بیم ملالت در وی ایجازی تمام

بنده با جمعی خواص مجلس روحانیان

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٧٠ - ترجمه

 

قدوه اهل فضائل زبده آزادگان

اکرم الاخوان شهاب الدین که باشی شادکام

از ره چاکر نوازی قصه ئی اصغا نما

کرده از بیم ملالت دروی ایجازی تمام

بنده با جمعی خواص مجلس روحانیان

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - فی مدح الامیر الاعظم الاعدل الاکرم جلال الحق و الدنیا و الدین مسعود شاه طاب الله ثراه

 

ای که رضوانت فرستد روضه ی دارالسلام

سبحه گردانان گردون کرده در صحنت مقام

در زوایای تو قطب آسمانرا اعتکاف

در زمین بوس تو شاه اختران را احترام

سایر سیاره بر گرد حریمت در طواف

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - فی مدح الشیخ الاعظم السالک الربانی و الناسک الصمدانی برهان الملة و الدین الکوبنانی قدس نفسه

 

چون بر آمد جوش جیش شاه زنک از راه شام

منهزم شد قیصر رومی رخ مشرق خرام

شاه هفت اقلیم گردونرا که خوانند آفتاب

رفت تیغ تیز شرق افروز مصری در نیام

عنبر فراش یعنی خادم سلطان هند

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

عارض ترکان نگر در چین جعد مشک فام

تا جمال حور مقصورات بینی فی الخیام

باده پیش آور که هر دم باد عنبر بوی صبح

می دهد جانرا پیام از روضه ی دارالسلام

مشعل خورشید فروزان شمع بر گیر ای ندیم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

هر دم آرد باد صبح از روضه ی رضوان پیام

کاخر ای دلمردگان جز باده من یحیی العِظام

ماه ساقی حور عین و جام صافی کوثرست

خاصه این ساعت که صحن باغ شد دارالسلام

پختگانرا خام و خامانرا شراب پخته ده

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۱ - بنام ایزد

 

ای نهاده خشت زر بر روزن سیمین بام

وی فکنده چین شب در گیسوی مشگین شام

نغمه ی مرغان بستان تو ربّ ذوالجلال

ورد شب خیزان درگاه تو حی لاینام

خوانده در نوروز توحید تو از اوراق گل

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

حَنّ فی روض الهوی قلبی کما ناح الحِمام

قُم بتغرید الحَمایم و اسقِنی کاس المُدام

خون دل تا چند نوشم باده ی نوشین بیار

تا بشویم جامه ی جانرا بآب چشم جام

باحَ دمعی فی الفیافی و استشبت لوعتی

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰

 

آرزو دارم ز لعلش تا به لب جام مدام

وز سرم بیرون نخواهد رفتن این سودای خام

چون قدح در دل نمی‌آید مرا الا که می

چون صراحی سر نمی‌آرم فرو الا به جام

باده گر بر کف نهم، با یاد او بادم حلال

[...]

سلمان ساوجی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

ای ز رویت پرتوی مرآفرینش را تمام

از وجود تست سلک آفرینش را نظام

گر ز مه خود را نقابی سازی ای خورشید روی

ماه بر روی تو چون بر روی مه باشد غمام

با جمال تو ملاحت همچو شوری با نمک

[...]

سیف فرغانی
 

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۷

 

حاجی کل از بر ما گرچه سوی قبله رفت

نیست ازو حاشا و کلا عازم بیت الحرام

طاس بنگان را چو بازاری شنید اندر دمشق

سر گرفت از سادگی بیچاره و شد سوی شام

کمال خجندی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹

 

برنمی آید مرا زان لعل جان افزای کام

وز شراب عشق او چون چشم او مستم مدام

چون صراحی می رود خون دلم از جور یار

دایماً سرگشته ام در مجلس او همچو جام

می پزم سودای زلف یار در دیگ هوس

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۶

 

یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را تمام

هم عنایت کرد باید بر من ای ماه تمام

چشم بختم ز انتظارت گشت چون دریای خون

برنیاید خاطرم را زان لب شیرینت کام

تا به کی داری روا جانا که رود خون رود

[...]

جهان ملک خاتون
 

حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱

 

سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت

بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام

سال خرّم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش

اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام

حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹

 

عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْ‌فام

مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام

ساقیِ شِکَّردهان و مُطربِ شیرین‌سخن

همنشینی نیک‌کردار و ندیمی نیک‌نام

شاهدی از لطف و پاکی رَشکِ آبِ زندگی

[...]

حافظ
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

لوح محفوظ است رویش زلف و خال و خط کلام

با تو گفتم معنی علم لدنی والسلام

قبله جان روی او دان در دو عالم تا ابد

گر به رب کعبه ایمان داری و بیت الحرام

گرد رخسار و دو زلف عنبرین می کن طواف

[...]

نسیمی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

جاه داری جاهل آسا در سر ای کامل مدام

جاهلت خوانم نه کامل چون تو را جاه است کام

نام خاص خویش عالم کردی اما عالمی

کش بود روی از لئیمی دایما بر پای عام

عمر صرف کسب نام نیک کن کان نامه را

[...]

جامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode