گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱۲

 

شد گل صد برگ خار از اشک خوش پرگاله ام

سبزه خوابیده در گلشن نماند از ناله ام

گردد از سرگشتگی دوران عیش من تمام

در بساط آفرینش شعله جواله ام

شد غبارم سرمه چشم غزالان و هنوز

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۸

 

وقت آن شد کز لب دل گل کند تبخاله‌ام

در غبار غم بجوشد گردباد ناله‌ام

در بهاران خط او چشم آن دارم که باز

نیش حسرت تازه سازد داغ چندین ساله‌ام

گر به تاراج غم او رفته‌ام پردور نیست

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode