گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰

 

یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست

دل بسی دارد ندانم، زان میان، دلدار کیست

خاک پایش را تصور می‌کند در چشم خویش

هر کسی تا کحل چشم دولت بیدار کیست

میدهم جان و ستانم عشوه، این داد و ستد

[...]

سلمان ساوجی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

باز چشمم درفشان از لعل گوهربار کیست

اشک من زین گونه گلگون از گل رخسار کیست

زیر دیوار تو هر شب زار نالم تا سحر

بر لب بام آ شبی کین ناله های زار کیست

چشم می دارند خلقی دیدن رویت به خواب

[...]

جامی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » در ستایش شاه غیاث‌الدین و شهزادگان

 

این عمارتهای شیرین ترا معمار کیست

جان فدای طبعش این معمار شیرین کار کیست

وحشی بافقی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶

 

زخم کاویدن بر او الماس بستن کار کیست

رسم غم خواری نکو می داند این غمخوار کیست

مشتری بودن نه حد ماست در بازار دوست

چشم بستن از متاع، آخر ببین بازار کیست

این وصال جاودان، وین لطف روز افزون، دلا

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۶

 

چهره خورشید زرد از درد بی زنهار کیست؟

زخم دامن دار صبح از غمزه خونخوار کیست؟

نقطه خاک از که چون ناقوس می نالد مدام؟

آسمان از کهکشان در حلقه زنار کیست

قمری از کوکو چه می جوید درین بستانسرا؟

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode