گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده

 

غافل مگذر بتکده را هم حرمی هست

زان سوی خرابات چو رفتی صنمی هست

در دیده نمک ریز که خوابت نرباید

شایسته دریافتن از عمر دمی هست

در عشق چو عقل و خرد باده پرستان

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۹

 

هر خال ترا زیر نگین ملک جمی هست

در هر شکن زلف تو بیت الصنمی هست

در هر چه کند صرف به جز آه، حرام است

چون صبح، ز آفاق کسی را که دمی هست

در دایره قسمت بیشی طلبان است

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

در راه محبت، سر اگر شد قدمی هست

گرچشم وفا نیست، امید ستمی هست

شد روشنم ازگوشهٔ خود، سرّ دو عالم

آیینهٔ زانوست، اگر جام جمی هست

می خواست رقیب از سخنم رنجه کند دل

[...]

حزین لاهیجی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

گفتم که تو را نیست وفاگفت کمی هست

گفتم به منت هست نظر گفت دمی هست

گفتم صنما از غم عشق توهلاکم

گفتا ز هلاک چوتوما را چه غمی هست

گفتم که بود بینی وابروی تو رامثل

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode