گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۴۰

 

ای دل اگرت هنوز می باید ازو

باید که کشید هرچه می زاید ازو

عاشق شده ای وفا طلب می داری

دیوانَه ندانی که وفا ناید ازو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۸۶

 

کو دست که بند بسته بگشاید ازو

یا همنفسی که دل برآساید ازو

امروز غمی با که توانی گفتن

تا صد غم دیگرت نیفزاید ازو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۷۵

 

ابروت که آسمان بیاراید ازو

خورشید چو با هلال بنماید ازو

روزم شب گشت رسم عیدی بفرست

خرمای لبت که بوی شیر آید ازو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴

 

خالی،که لبت همی بباراید ازو

خالیست سیه که مشک میزاید ازو

صد تنگ شکر خورد ز پهلوی رخت

ترسم که دهان تو به تنگ آید ازو

اوحدی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

نام تو که خامشی نمی شاید ازو

بر سینه در فتوح بگشاید ازو

تکرار همی کنم به آواز بلند

تا همچو زبان گوش بیاساید ازو

جامی
 
 
sunny dark_mode