ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۹
ای یار سرود و آب انگور
نه یار منی به حق والطور
معزول شده است جان ز هرچه
داده است بر آنت دهر منشور
می گوی محال ز آنکه خفته
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۶
از خلد گرفت بوستان نور
پیرایه و جامه یافت از حور
جامه ز حریر و حُلّه دارد
سرمایه ز لعل و درّ منثور
بودند چهار مه درختان
[...]
عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵ - سیّد انبیاء
ای قصر رسالت تو معمور
منشورِ رسالت از تو مشهور
خدّام ترا غلام گشته
کیخسرو کیقباد و فغفور
در جمله کائنات گویند
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
دراجهٔ مشتری بدان نور
از راه تو گفته چشم بد دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
زخمش که عدو بدوست مقهور
زخمی است که چشمزخم ازو دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
هر چشم که بیند آنچنان نور
چشم بد خلق ازو شود دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۷ - سپردن فرزند خویش به فرزند شروانشاه
آن چشم گشاده باد از این نور
وین سرو مباد از آن چمن دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۸ - در شکایت حسودان و منکران
بر هر جسدی که تابد آن نور
از سایهٔ خویش هست رنجور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
از شادیِ همدمان کِشد مور
آنرا که ازو فزون بود زور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
شرط روش آن بود که چون نور
زالایش نیک و بد شوی دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
از چشمهٔ عشق ده مرا نور
وین سرمه مکن ز چشم من دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
دیوانه و دردمند و رنجور
چون دیو ز چشم آدمی دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
از پیکر پیل تا پر مور
کس نیست که نیست بر وی این زور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - در احوال لیلی
در حلقهٔ آن بتان چون حور
میرفت چنانکه چشم بد دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
محنتزدهای غریب و رنجور
دشمن کامی ز دوستان دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
کز دوری آن چراغ پرنور
هان تا نشوی چو شمع رنجور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
بییار منم ضعیف و رنجور
چون تشنه ز آب زندگی دور
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را
میرفت سرشکریز و رنجور
انداخته دید دامی از دور