گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴

 

عشق تو قضای آسمانست

وصل تو بقای جاودانست

آسیب غم تو در زمانه

دور از تو بلای ناگهانست

دستم نرسد همی به شادی

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۲ - ستایش بزم مخدوم کند

 

این مجلس خواجهٔ جهانست

یا شکل بهشت جاودانست

یا منشاء ملک و نشو دین است

یا موقف عرض انس و جانست

اوجش فلکیست کز بلندی

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۵ - در مدح سعدالدین و کیفیت سقطه و حسب حال خود

 

ای سعد سپهر دین کجایی

کاثار سعادتت نهانست

بازم ز زمانه کم گرفتی

وین هم ز کیادت زمانست

این عادت قلةالمبالات

[...]

انوری
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲

 

من سر نخورم که سر گران‌ست

پاچه نخورم که استخوان‌ست

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲

 

بریان نخورم که هم زیان‌ست

من نور خورم که قوت جان‌ست

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰

 

این خط شریف از آن بنان است

وین نقل حدیث از آن دهان است

این بوی عبیر آشنایی

از ساحت یار مهربان است

مهر از سر نامه برگرفتم

[...]

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴ - پیداست که آخرالزمان است!

 

آشفتن چشم‌های مستت

دود دل یار مهربانست

وین طرفه که درد چشم او را

خونابه ز چشم ما روانست

دو فتنه به یک قرینه برخاست

[...]

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۵

 

چشم تو طلسم جاودانست

یا فتنهٔ آخرالزمانست

تا چشم بدی به زیر بنهد

دیگر به کرشمه در نهانست

ما را به کرشمه صید کردست

[...]

سعدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷

 

ماهی، که لبش بجای جانست

گر ناز کند،به جای آن است

از چشم دلم نمی‌شود دور

هر چند ز چشم سرنهانست

گر در طلبت هزار باشند

[...]

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵

 

روی تو، که قبلهٔ جهانست

از دیدهٔ من چرا نهانست؟

جایی به جز از درت ندارم

گر درنگری، بجای آنست

در دل زده‌ای تو آتش عشق

[...]

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » مربع

 

شعر خوش اوحدی روانست

گر گوش کنی به جای آنست

اوحدی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸

 

دنیا که من و ترا مکانست

بنگر که چه تیره خاکدانست

پرکژدم و پر ز مار گوری

از بهر عذاب زندگانست

هر زنده که اندروست امروز

[...]

سیف فرغانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵

 

جانست که در بدن روانست

عالم بدن است و عشق جانست

تن زنده به جان و جان به جانان

دریاب که قول عاشقانست

با صورت و معنئی که او راست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸

 

مقصود توئی نه این نه آنست

وین قول همه محققانست

از مذهب و دین ما چه پرسی

آنست که رای ما برآنست

ساقی قدحی به عاشقان ده

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰

 

عالم بدنست و عشق جانست

جانست که در بدن روانست

عشقست که عاشقست و معشوق

عشقست که عین این و آنست

عشقست که نور دیدهٔ ماست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

چون کون مکان بتو عیانست

رویت بجهان چرا نهانست

حسن همه دلبران مه رو

از حسن و جمال تو نشانست

چشم تو مدام با حریفان

[...]

اسیری لاهیجی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode