گنجور

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳

 

ای از کمال حسن تو جزوی در آفتاب

خطت کشیده دایرۀ شب بر آفتاب

زلف چو مشک ناب ترا بنده مشک ناب

روی چو آفتاب ترا چاکر آفتاب

آنجا که زلف تست همه یکسره شبست

[...]

ازرقی هروی
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - در مدح ابوالمعالی مجدالدین بن احمد

 

ای از کمال حسن تو جزوی در آفتاب

خطت کشیده دائرهٔ شب بر آفتاب

زلف چو مشک ناب ترا بنده مشک ناب

روی چو آفتاب ترا چاکر آفتاب

آنجا که زلف تست همه یکسره شب است

[...]

انوری
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - مدح خواجه شمس الدین

 

گر مایه گیرد از رخت ای دلبر آفتاب

عاشق شود زمانه بصد دل، بر آفتاب

هر بامداد گیرد بر بوی روی تو

نه کلّه فلک را در زیور آفتاب

در رشک جیب تو بدردّ صبح پیرهن

[...]

اثیر اخسیکتی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

بفراشت صبحدم علم از خاور آفتاب

لشکر براند گرم به هر کشور آفتاب

رم خورد ادهم شب از آفاق چون ببست

بر نقره خنگ گردون زین زر آفتاب

از شام لشکری که سیاهی همی نمود

[...]

جلال عضد
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴

 

ای جلوه کرده روی تو خود را در آفتاب

وی گشته نور روی ترا مظهر آفتاب

ای حلقهٔ در تو بهَر خانه ماه نو

وی نایب رخ تو بهر کشور آفتاب

گردان ز شوق تست بهر جانب آسمان

[...]

سیف فرغانی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸ - در طور خواجه

 

از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب

عکس تو آفتاب دگر شد در آفتاب

بین روی ساقی و می روشن که خلق را

سوزند نوع دیگر از این‌ها هر آفتاب

شب ز آفتاب روی تو و آفتاب می

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

 

از شمع ماه روی تو پر زیور آفتاب

در مشعل فلک بمثل اخگر آفتاب

خورشید لایزال ز لاشرق چون بتافت

گشتند ذره ها همه مه پیکر آفتاب

از آب و رنگ لعل لب آب دار تو

[...]

کوهی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح حضرت ختمی‌ماب صلوات الله علیه

 

از بس که چهره سوده تو را بر در آفتاب

بگرفته آستانِ تو را بر زر آفتاب

از بهر دیدنت چو سراسیمه عاشقان

گاهی ز روزن آید و گاه از در آفتاب

گِردِ سر تو شبپره شب پر زند نه روز

[...]

محتشم کاشانی
 

میرداماد » دیوان اشراق » قصاید » شمارهٔ ۱

 

ای از سها ز عکس رخت کمتر آفتاب

میدان حسن از تو و بازیگر آفتاب

در روز طرح دفتر خوبی نوشته است

اول خراج حسن تو بر کشور آفتاب

طفلی ست حسن تو بپرورده دایه وار

[...]

میرداماد
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

آنم که از ضمیر منست انور آفتاب

زان برندارد ازقدم من سر آفتاب

کردندی از ثوابتش افلاک سنگسار

گر دست و پای من بفتادی گر آفتاب

خورشید ملک دانشم و بر معاینم

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳

 

ای منت عرق زجبینت برآفتاب

ساغر زند مگر به چنین‌کوثر آفتاب

بر صفحه‌ای‌که وصف جمالت رقم زنند

از رشتهٔ شعاع‌کشد مسطر آفتاب

هیهات بی‌رخت شب ما تیره روز ماند

[...]

بیدل دهلوی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح امام حسن مجتبی(ع)

 

ای پادشاه حسن ترا چاکر آفتاب

داری دو رخ یکیش مه و دیگر آفتاب

نه چون خطت بنکهت جانبخش مشکناب

نه چون رخت بروشنی منظر آفتاب

خطت کشیده دایره عنبرین بماه

[...]

مشتاق اصفهانی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - این قصیده را به طریقهٔ خاقانی سروده است

 

ای پرتو جمال تو را مظهر آفتاب

آیینه دار حسن تو نیک اختر آفتاب

اوّل جبین ز خاک رهت غازه می کند

چون صبح سر برآورد از خاور آفتاب

حربا زلال عشق تو از مهر می کشد

[...]

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح امام امیر المؤمنین علی بن ابطالب علیه السلام

 

ای سوده بر در تو جبین مه، سر آفتاب؛

ناز تو هم بماه رسد هم بر آفتاب

در صحن باغ سروی و، برطرف بام ماه؛

در انجمن چراغی و، در منظر آفتاب

زان خط نشانه یی است، بهر شهر غالیه ؛

[...]

آذر بیگدلی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - وله

 

ای ترک جنگ جوی ترامغفر آفتاب

چشمت کشیده تیغ ز ابرو بر آفتاب

ای آفتاب حسن برون نه زحجره پای

تا سر زخاوران نزند دیگر آفتاب

تا لعل لب نگشت عیان زآفتاب تو

[...]

جیحون یزدی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در تهنیت عید مولود مهدی موعود علیه صلوات‌الله الملک المعبود

 

ای منفعل تو را ز رخ انور آفتاب

از ذرهٔی به پیش رخت کمتر آفتاب

گر پرتوی بخوانمش از عکس روی تو

این رتبه را به خود نکند باور آفتاب

روز ازل اگر نه ز طبع تو خو گرفت

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode