گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵

 

تاج سر سخا و سخن خاک پای توست

هرچ از سخن گزیده تر است آن ثنای توست

ادیب صابر
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷

 

من لاف چون زنم، که سرم را هوای توست

بس نیست؟ این قدر که سرم خاک پای توست

با آنکه رفته در سر مهر تو، جان من

جانم هنوز، بر سر مهر و وفای توست

پرداختیم، گوشه خاطر، ز غیر دوست

[...]

سلمان ساوجی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

ای شهسوار حسن که جانم فدای توست

هر جا سری ست خاک ره باد پای توست

خوش جلوه ده سمند که دفع گزند را

هر سو هزار سوخته دل در دعای توست

مشتاق وصل را که ز هجران به جان رسید

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۶

 

پوچ است هر سری که نه در وی هوای توست

سهوست سجده ای که نه بر خاک پای توست

طبل رحیل هوش من آواز پای توست

حسرت نصیب دیده من از لقای توست

در پرده های چشم شکر خواب صبح نیست

[...]

صائب تبریزی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

خرم دلی که کشته تیغ جفای توست

خرم تر آن که زنده مهر و وفای توست

اینک دلی شکسته و جانی گداخته،

از ما اگر قبول کنی، از برای توست

دل را که بر هوای بزرگی و فرّ و جاه

[...]

افسر کرمانی
 
 
sunny dark_mode