گنجور

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۲ - در مقام و مرتبت این نامه

 

کاین سخن رسته پر از نقش باغ

عاریت افروز نشد چون چراغ

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۵ - در توصیف شب و شناختن دل

 

نرگس و گل را چه پرستی به باغ؟

ای ز تو هم نرگس و هم گل به داغ

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل

 

محضر منشور‌نویسان باغ

فتوی بلبل شده بر خون زاغ

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۸ - خلوت دوم در عشرت شبانه

 

خواب رباینده دماغ از دماغ

نور ستاننده چراغ از چراغ

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۰ - مقالت اول در آفرینش آدم

 

گشته گل افشان وی از هشت باغ

بر همه گلبرگ و بر ابلیس داغ

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۲ - مقالت دوم در عدل و نگهداری انصاف

 

باد در او دم چو مسیح از دماغ

باز رهان روغن خود زین چراغ

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۸ - مقالت دهم در نمودار آخرالزمان

 

می‌نتوان یافت به شب در چراغ

در قفس روز توان دید زاغ

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۹ - داستان عیسی

 

گفت یکی «وحشت این در دماغ

تیرگی آرد چو نفس در چراغ»

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۶ - مقالت چهاردهم در نکوهش غفلت

 

سایه پرستی چه کنی همچو باغ‌؟

سایه‌شکن باش چو نور چراغ

نظامی
 

سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۸

 

دیده شکیبد ز تماشای باغ

بی گل و نسرین به سر آرد دماغ

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - در وصف پیل جنگی هندی

 

گوش که با چشم همی کرد لاغ

مروحه‌ای بود به پیش چراغ

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۸ - سیاق الاعداد

 

ساخته نه حجره به از هشت باغ

هشت بهشت از نه او با فراغ

امیرخسرو دهلوی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۴

 

دل چه کند سرو و تماشای باغ

تا بتوانم از همه دارم فراغ

مجلس ما با تو چه محتاج شمع

چون تو نشستی بنشین گو چراغ

سوخته جان همه از داغ و درد

[...]

کمال خجندی
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱

 

بی تو حرامست تماشای باغ

با تو مرا از همه عالم فراغ

ای رخ تو شمع شب افروز من

خوش بنشین تا بنشیند چراغ

شیفته را به ز مُفَرِّح بود

[...]

ابن حسام خوسفی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۸ - رفتن خادمه

 

آن صنم القصه بشد سوی باغ

خادمه در پیش و به دستش چراغ

صوفی محمد هروی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode