گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹۷

 

قد ترا سرواعتدال ندارد

این خم وچم ابروی هلال ندارد

رتبه درویش را به شاه چه نسبت

دولت آزادگی زوال ندارد

هیچ دلی نیست بی غبار کدورت

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹۸

 

دولت روشندلی زوال ندارد

آب گهر بیم خشکسال ندارد

سوخته را هیچ کس دوبار نسوزد

اختر اهل سخن وبال ندارد

نیست کم از وصل گل ندیدن گلچین

[...]

صائب تبریزی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

رستنش از دامت احتمال ندارد

مرغ اسیریست دل که بال ندارد

آن قدر و رفتار بین که سرو خرامان

جلوه جان‌بخش این نهال ندارد

روی تو ماهست لیک در خم ابرو

[...]

مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

دولت فقر آفت زوال ندارد

ای خنک آنکس که ملک و مال ندارد

گریه بود ترجمان آنکه زبانی

پیش تو هنگام عرض حال ندارد

چشم تر است آبیار کشت محبت

[...]

مشتاق اصفهانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲

 

نکهت زلف تو را شمال ندارد

بوی تو را نافهٔ غزال ندارد

گر به مثل سنگ طور آینه گردد

طاقت آن حسن بی مثال ندارد

جان جهانی فدای آن لب میگون

[...]

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

عاشقم و، عشق من زوال ندارد

رفتنم از کویت احتمال ندارد

وای بحالم، ز بیکسی که بکویت

هیچکسم آگهی ز حال ندارد

چون ندهم تن بدوری تو، که از پی

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

پیش عذار تو، مه جمال ندارد

پیش قدت، سرو اعتدال ندارد

هست دو تابنده رخ، چو مهر و چو ماهت

مهر پی خط و مه جمال ندارد

شرم ز قتلم مکن، که کشتن عاشق

[...]

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode