گنجور

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۲

 

دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر

تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر

منم یا رب که جانان را ز ساعد بوسه می‌چینم

دعای صبحدم دیدی که چون آمد به کار آخر

مراد دنیی و عقبی به من بخشید روزی‌بخش

[...]

حافظ
 
 
sunny dark_mode