×
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد
نخستین گفت کای فرهاد چونی
چرا چندین ز عشق او زبونی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۷ - نامه نوشتن شیرین به خسرو به تعزیت مریم
شنیدم کز غم مریم زبونی
زبان پر ناله و دل پر زخونی
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۶ - در ستایش حضرت علی «ع»
جهان را طی کند چندی و چونی
کلاهش را طراز آید « سلونی »
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول
تحمل را به خود کن رهنمونی
نه چندانی که بار آرد زبونی
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۵ - آمدن سگریو با لشکر خویش و فرستادن کسان خود هرچهار طرف از برای خبر سیتا
ز هر خاکی که آید بوی خونی
ز هر بادی کزو خیزد جنونی
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - در تهنیت تخت حضرت فردوس مکانی
همه با عقل و دانش ذوفنونی
بنای ملک را هر یک ستونی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۷۹ - نوا در ساز جان از زخمهٔ تو
نوا در ساز جان از زخمهٔ تو
چسان در جانی و از جان برونی
چراغم ، با تو سوزم بی تو میرم
تو ای بیچون من بی من چگونی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۴۵ - مرا داد این خرد پرور جنونی
مرا داد این خرد پرور جنونی
نگاه مادر پاک اندرونی
ز مکتب چشم و دل نتوان گرفتن
که مکتب نیست جز سحر و فسونی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۳۹ - چه شیطانی خرامش واژگونی
چه شیطانی خرامش واژگونی
کند چشم ترا کور از فسونی
من او را مرده شیطانی شمارم
که گیرد چون تو نخچیر زبونی