گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۰

 

مسلمانان نه صبر از جان توان کرد

نه درد عشق را درمان توان کرد

نه بر دردش تحمّل هست از این بیش

نه از دست غمش افغان توان کرد

نه وصلش را توان دیدن به خوابی

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۱

 

نه درد عشق را پنهان توان کرد

نه صبر اندر غم هجران توان کرد

نه بر وصلش توانم شاد گشتن

نه از دست غمش افغان توان کرد

چو زلفش بس پریشانست ما را

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode