گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

چو ایزد را دهشها بی کران است

پذیرفتن مرو را همچنان است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

به کان اندر مرو را زرعیان است

و لیک از دیدهٔ مردم نهان است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

کنون غمگین و آشفته بدان است

که او بی یار زنده در جهان است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

مرا خانه ز رویت بوستان است

به دی مه از رخانت گلفشان است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۵

 

بگردان روی دل از فکرت بد

که بد کردن نه کار بخردان است

بدی اندیشه کردن در حق خلق

بدی کار تو در وی نهان است

کسی که نیکی اندیشد به هر کس

[...]

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم

 

اساس شرع او ختم جهان است

شریعت‌ها بدو منسوخ از آن است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمس‌الدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز

 

جهان زنده بدین صاحبقران است

درین شک نیست کو جان جهان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

مراد شه که مقصود جهان است

به عینه با برادر هم چنان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

سخن جان است و جان داروی جان است

مگر چون جان عزیز از بهر آن است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

گر آن صورت بُد‌‌، این رخشنده جان است

خبر بود آن و این باری عیان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین

 

حساب باج بَرسَم آن چنان است

که او بر چاشنی‌گیری نشان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

اگر نازی کنم مقصودم آن است

که در گرمی شکر خوردن زیان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

قصب بر رخ که گر نوشم نهان است

بناگوشم به خرده در میان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

یکی را گفتم این جان و جهان است

جهان بستد کنون دربند جان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

زبانم خود چنین پرزخم از آن است

که هرچ او می‌دهد زخم زبان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر

 

چه یار آن یار کاو شیرین زبان است

مرا صد بار شیرین‌تر ز جان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

ز شیرین تا شِکر فرقی عیان است

که شیرین جان و شِکر جای جان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

اگر مرغ زبان تسبیح‌خوان است

چه تسبیح آرد آن کو بی‌زبان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

کز آن افزون که دوران جهان است

شب و روز و زمین و آسمان است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

ز قند من سمرها در جهان است

درِ قصرم سمرقندی از آن است

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۱۰
sunny dark_mode