گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۰

 

مرا به چاشنیی جانبی مگر داری

که گوشه ی دهنی خوش‌تر از شکر داری

ز دلبران که به حسن و جمال مشهورند

سر تو دارم و بس تا تو خود چه سر داری

اگر چه شهر پر از شاهدان چالاک‌اند

[...]

حکیم نزاری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۷

 

صبا اگر به سر کوی او گذر داری

بگو چه از بت رعنای من خبر داری

به سالها نفسی یاد ما کند یا نی

تو حال زار دل عاشقان ز بر داری

اگرچه یاد من خسته دل نمی آرد

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۷

 

شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری

ز شوق لاله رخی داغ بر جگر داری

مکن مکن که ز خیل پریوشان هر سو

هزار عاشق دیوانه بیشتر داری

چو روی خویش در آیینه می توانی دید

[...]

جامی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۰

 

به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

فکندی از نظرم، تا چه در نظر داری

سرت نمی‌شود از جام صحبت ما گرم

مگر خمار ز پیمانه دگر داری؟

نماند بر سر بالین من کسی، چه شود

[...]

قدسی مشهدی
 

وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

رخی چو لاله و زلفی چو مشک تر داری

لبی چو غنچه دهانی پر از شکر داری

ز تنگی دهن غنچه عقل حیران است

ولی ز غنچه دهانی تو تنگ‌تر داری

تو را که گوش به نای نی است و نغمه چنگ

[...]

وحدت کرمانشاهی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

عجب محبت سختی به این پسر داری

که باشد او که تو از رتبه‌اش خبر داری

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode