سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
سراسر همه جادوان را بکشت
به مردی و شمشیر و با گرز و مشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۲ - پاسخ دادن رای هند،فرستاده فرامرز را
چو دیوی بد آن سهمگین دیو زشت
ز دود تف دوزخ او را سرشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۴ - کشتن تجانو پیل هندی را و خشمگین شدن فرامرز
دگر پیل را پای بگرفت و پشت
برآورد و زد بر زمین درشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۴ - کشتن تجانو پیل هندی را و خشمگین شدن فرامرز
کزین دیوتان دل پر از بیم گشت
پراکنده گشتید بر کوه و دشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۵ - گرفتن فرامرز،تجانو را به خم کمند
بغرید از آن نامداران به مشت
به خواب اندرون چند نامی بکشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۵ - گرفتن فرامرز،تجانو را به خم کمند
تن دیو شد چون تن خارپشت
ز الماس فر خدنگش بکشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۶ - لشکرکشیدن رای هندی به جنگ فرامرز و رفتن فرامرز به رسم فرستاده،نزدیک رای
رخ همچو گلزار باغ بهشت
تو گفتی سپهرش ز مردی سرشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۹ - رزم فرامرز با ده پهلوان و کشتن ایشان را
یکی را کمربند بگرفت و پشت
برآورد بر دیگری زد بکشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۴ - رزم کردن رای هندی با فرامرز
بتوفید کوه و بجوشید دشت
زمانه ز هیبت دگرگونه گشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۴ - رزم کردن رای هندی با فرامرز
به تیغ و سنان و به گرز و به مشت
ز هندو فراوان دلیران بکشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۹ - گذشتن فرامرز از آب و رزم کردن با مهارک
ز خون آب دریا چو شنگرف گشت
بدرید بانگ یلان کوه و دشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۹ - گذشتن فرامرز از آب و رزم کردن با مهارک
فرامرز تنها لب رود و دشت
همی از بر پاس لشکر بگشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۸ - رفتن فرامرز به جزیره فراسنگ و جنگ کردن با شاه جزیره
فراوان از آن دیو چهران بکشت
به گرز گران و به زخم درشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۹ - رفتن فرامرز به جزیره کهیلا و پذیره شدن شاه کهیلا،فرامرز را
کهیلا جزیری به سان بهشت
تو گفتی که رضوان در او لاله کشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۱ - کشتن فرامرز،دیو سیاه
بزد بر تن دیو زخمی درشت
برون کرد یکسر سنانش ز پشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۵ - دادن شاه کهیلا،دختر را به فرامرز
به خوبی به کردار روی بهشت
تو گفتی که از حور دارد سرشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۸ - رزم کردن فرامرز با فیل گوشان
یکی را به بال و یکی را به مشت
یکی را به گرز و به زخم درشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۲ - سئوال سوم فرامرز از برهمن
چنین داد پاسخ که ده دیو زشت
که شان دوزخ آمد نهاد و سرشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۳ - سئوال چهارم فرامرز از برهمن
همه روزه ترسان به گفتار زشت
به امید کز حق بیابد بهشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۴ - رفتن فرامرز به خاور زمین و کشتن مرغ را
بدی مهر و ماه از خوشی چون بهشت
که فصل ربیع اندرو لاله کشت