×
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۸ - برای کتابِ آقای مخبر السَّلطنه گفته شد در خیالاتِ عالیِ طفل
گشتهام پیشِ خلق خوار و ذلیل
زان که نه ریش دارم و نه سبیل
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۸ - برای کتابِ آقای مخبر السَّلطنه گفته شد در خیالاتِ عالیِ طفل
بعدِ چندی کلنگ و گاله و بیل
میکنم از برای خود تحصیل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
تنگ خفتن چه سود با جبریل
در بُن گوش، صور اسرافیل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۷ - خواب دیدن بهار سنائی را
من هم آنجا نشسشه با مندیل
با عبا و ردا و ریش و سبیل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
دانشی را که کردهای تحصیل
پیش رویت کند گشاده سبیل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
زان که مختاری است پاک و نبیل
راست گویو درستقول و اصیل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۱ - در صفت پاسبان
پاسبان باید از نژاد اصیل
تا کند عیب خلق را تعدیل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۷ - شعور پنهان و شعور آشکار
و آن تفنگی که میزند بدو میل
چوب و آهنش یوغ گشتی و بیل