گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » ترکیبات و ترجیعات » شمارهٔ ۴ - مرثیه برای رشیدالدین

 

بندگان تو زار و گریانند

زار هر ساعتی تو را خوانند

چفته بالا و خسته رخسارند

کوفته مغز و سوخته جانند

تا شبیخون زده ست بر تو اجل

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - ثنای عضدالدوله شیرزاد

 

همه فرمانبرانش را مانند

خدمتش را سزا و شایانند

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح‌

 

عارفان کاین سخن فروخوانند

هر چه جز حق بود برافشانند

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۶ - در فضیلت عدالت

 

تو چه گویی چنانکه ایشانند؟

بکن اندیشه نامسلمانند

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب

 

اهل دل کاین سخن فرو خوانند

آستین از جهان برافشانند

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب

 

در مقامی که این سخن خوانند

عقل و جان سحر مطلقش دانند

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode