گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

کلما سل من عزائمه

صارما ارعشت ید القدر

زان سوی چرخ، گرت نیست خبر

عزم راگو برو خبر باز آر

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

ملک بر پادشه قرار گرفت

روزگار آخر اعتبار گرفت

بیخ اقبال باز نشو نمود

شاخ انصاف باز بار گرفت

مدتی ملک در تزلزل بود

[...]

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

خسروا ملک بر تو خرم باد

کل گیتی ترا مسلم باد

از تو آباد ظلم، ویران گشت

به تو بنیاد عدل، محکم باد

خطبه تعظیم یافت از نامت

[...]

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

عدل کن زانکه در ولایت دل

در پیغمبری زند عادل

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

دست در روزگار می نشود

پای عمر استوار می نشود

شاهدی خوب صورت است امل

در دل و دیده خوار می نشود

شاد می زی که در عروس مرگ

[...]

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

از رعیت شهی که مایه ربود

بن دیوار کند و بام اندود

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۹ - داستان زن و گوسفند و پیلان و حمدونگان

 

هرچه در آینه جوان بیند

پیر در خشت پخته آن بیند

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی

 

دیو از فعل زن رمیده شود

چون بر آمیزد او یکی تلبیس

در فریب و فسون و مکر و حیل

بندگیها نمایدش ابلیس

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی

 

زن چو میغست و مرد چون ماهست

ماه را تیرگی ز میغ بود

بدترین مرد اندرین عالم

به بهین زنان دریغ بود

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۶ - داستان کبک نر با ماده

 

کارها را به وقت باید جست

کار بی وقت، سست باشد سست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۱ - داستان مرد لشکری و کودک و گربه و مار

 

گفت خوبان چو پرده برگیرند

عاشقان پیششان چنین میرند

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۴ - داستان خرس و بوزنه و درخت انجیر

 

روزگار عصیر انگورست

خم ازو مست و خیک، مخمورست

خیز تا سوی باغ بشتابیم

کز می و میوه اندرو سورست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

روزگاریست این که دیناری

ارزد آن کس که یک درم دارد

زر ندارد بنفشه چون نرگس

قامتش زان همیشه خم دارد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

صبر با عشق بس نمی آید

یار فریاد رس نمی آید

دل به کاری که پیش می نشود

یک قدم باز پس نمی آید

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

هر کرا عشق اختیار کند

بیقراری بر او قرار کند

نه عجب گر ز شعبده هوست

چشمم از آرزو چهار کند

انتظارم مده که آتش و آب

[...]

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

بعد از این دست ما و دامن دوست

پس از این گوش ما و حلقه یار

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۶ - داستان پری و زاهد و زن

 

در جهان چیست کز جهان بترست

جز غم من که هر زمان بترست

دست بازی اخترانم کشت

پای بازی آسمان بترست

زان ستمها که دهر با من کرد

[...]

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۶ - داستان پری و زاهد و زن

 

بر زنان دل منه از آنکه زنان

مرد را کوزه فقع سازند

تا بود پر زنند بوسه بر او

چون تهی شد ز دست بندازند

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۵ - داستان کودک و رسن و چاه

 

انتظارم مده که آتش و آب

نکند آنچه انتظار کند

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

نیکخواهان دهند پند ولیک

نیکبختان بوند پند پذیر

ظهیری سمرقندی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode