گنجور

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

ای صفابخش جان نسیم صبا

حرکات تو جمله روح افزا

بگذری چون به شهر بی خبران

به وفایی رسان سلام مرا

کای تبه کار دامن آلوده

[...]

وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

ساقیا سوختم بیا بشتاب

آتشم را نشان به آب شراب

تا بدانند ماه سرو قد است

برفکن از جمال خویش نقاب

به خیال رخ تو دیده ی من

[...]

وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » قصاید » شمارهٔ ۱

 

هان وفایی چه خفته ای دریاب

در طریقت نه کفر شد خور و خواب؟

پیر گشتی به جهل و نادانی

شد به بازی و لهو دور شباب

گر شد آنت ز دست، اینت هست

[...]

وفایی مهابادی
 
 
sunny dark_mode