گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۵

 

دل ربود از من و در دست بلا افکندش

در غم هجر خدا را که چنین مپسندش

نه ز قیدش برهاند نه مرادش بدهد

حیف باشد دل بیچاره چنین در بندش

زان فروشد دل بیچاره به کوی غم دوست

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode