گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰ - ایضا له

 

ای بزرگی که بر علم تو ظاهر باشد

هر چه مدفون زوایای سرایر باشد

هر زمان کلک تو چون آب فرو می خواند

هر چه بر صفحة اسرار ضمایر باشد

گام بر تارک خورشید گزارد ز شرف

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱ - فی المرائی من کلامه و له فی مرثیه الصّدر الشّهید رکن الدّین صاعد قدس الله روحه العزیز

 

در جهان تو کرا خو سر منبر باشد؟

یا کرا خاطر علم و دل دفتر باشد؟

تاج منبر چو ازاین ماتم در خاک افتاد

خاک زیبد که کنون سر بر منبر باشد

مسند شرع سیه پوشد و لایق اینست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۷

 

قبله زن صفتان آینه زر باشد

مرد را آینه زندان سکندر باشد

از خموشی دهن غنچه پر از زر باشد

صدف از بسته لبی مخزن گوهر باشد

در سپرداری سیمین بدنان آفتهاست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۸

 

چشم ناقص گهران بر زر و زیور باشد

زینت ساده دلان پاکی گوهر باشد

پرده چشم خدابین نشود خودبینی

مرد را آینه زندان سکندر باشد

خود حسابان نگذارند به فردا کاری

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۹

 

پادشاهی نه به سیم و زر و گوهر باشد

هر که را سد رمق هست سکندر باشد

هرکه چون بحر به تلخی گذراند ایام

ظاهر و باطن او عنبر و گوهر باشد

حرف سامان مزن ای خواجه که در کشور عشق

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۷۲

 

محنت مردم آزاده فزونتر باشد

بار دل لازمه سرو و صنوبر باشد

عالم خاک بود منتظم از پست و بلند

مصلحت نیست ده انگشت برابر باشد

می توان شمع برافروخت ز نقش قدمش

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد

در چمن غنچه گل را سخن از زر باشد

هر که دارد لب خاموش توانگر باشد

دهن غنچه همه عمر پر از زر باشد

روز و شب در نظر زنده دلان یکرنگ است

[...]

سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰

 

خلعت بی طمعی زیب هنرور باشد

آبرو شمع نهانخانه گوهر باشد

صبح از صدق صفا فیض جهانگیری یافت

هر که دل را کند آیینه سکندر باشد

اینقدر خاک تمنا چه فشانی بر دل؟

[...]

جویای تبریزی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷

 

هر که در عشق چو من عاجز مضطر باشد

جای رحم است بر او گر همه کافر باشد

قاتلی خون مرا ریخت که مقتولش را

باز بر سر هوس ضربت دیگر باشد

گر صبا دم زند از مشک ختن عین خطاست

[...]

فروغی بسطامی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

شادی من نه به خلد و نه به کوثر باشد

شادی آن جا طرب آن جاست که دلبر باشد

هر که دید آب حیات دهن دوست چو من

بگذرد از دل، اگر خضر پیمبر باشد

جای حیرت بود این خال سیه بر لب یار

[...]

وفایی مهابادی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

طلب سیدنا از در دیگر باشد

جای بینی طلبی در طلب زر باشد

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - زن شعر خداست

 

خانم آن نیست که جانانه و دلبر باشد

خانم آنست که باب دل شوهر باشد

بهتر است از زن مه‌‌طلعت همسرآزار

زن زشتی که جگرگوشهٔ همسر باشد

زن ‌یکی بیش مبر زآنکه بود فتنه و شر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح امام بر حق ولی مطلق حضرت علی‌ابن ابیطالب علیه‌السلام

 

هیچ دانی که جوانمرد و هنرور باشد؟

آنکه غمخوار و مددکار برادر باشد

نه تو انگر بود آنکس که بود حافظ مال

کانکه بخشنده مال است تو انگر باشد

ترک احسان مکن از نقص تمکن ز نهار

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode