گنجور

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

منم از چشم سیاهی به نگاهی قانع

به نگاهی شده از چشم سیاهی قانع

صبح تا شام به نظاره ی مهری محظوظ

شام تا صبح به اندیشه ی ماهی قانع

به تمنای رخی بر سر کویی ساکن

[...]

رفیق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode