×
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴
آنکه از برق سحاب کرم شامل او
تا ابد طی را دل و جان در تابست
و آنکه خصمش بمثل گر بود از آهن و روی
درگه معرکه لرزنده تر از سیمابست
تیغ چون آب وی و سینه پر آتش خصم
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰
آن چه زلفست که از آتش دل در تابست
وآن چه چشمست که چون نرگس تو در خوابست
«آن نه زلفست و بنا گوش که روزست و شبست»
یا نه ای دوست که نیلوفر تر در آبست
آتشی از لب لعلم به دل و جان زده ای
[...]