گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

ساقی از ورع کیشان، مطرب از خموشان است

بی صفاتر از مسجد، بزم دردنوشان است

چاک پیرهن بگشا، قبلهٔ نیاز من

کعبه در سر کویت، از پلاس پوشان است

چنگ عاشقان ساز است، نغمهٔ عبث چه زنی؟

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

می به بزم ما امشب، از رمیده هوشان است

نی ز بی نواییها، کوچه خموشان است

رگ چو شمع می سوزد، در تنم ز تشنه لبی

آب سرد تیغی کو، خون گرم جوشان است

چشم مست اگر باشد، زهد پارسایی کیست؟

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode